.::Vihan NEWS::.

full(همچی)

.::Vihan NEWS::.

full(همچی)

معرفی بازیگران (چارلز اسپنسر چاپلین, برای همه ی مهرش به انسان)

معرفی بازیگران (چارلز اسپنسر چاپلین, برای همه ی مهرش به انسان)

چارلز اسپنسر چاپلین (1889 - 1977)                Charlie Chaplin

.... شما شگفت انگیزید مردم خوب!

بازتاب های اجتماعی هنر چاپلین, همیشه بیشتر و گسترده تر است از ارزش گذاری های صرفا حرفه ای و هنری کارنامه اش. این جا و آن جا او را بین طرفداران پرشمارش می بینید و در عکسی دیگر در کنار وینستون چرچیل. معلوم نیست کدام شان از ایستادن در کنار دیگری بیش تر مفتخر است.

فیلم های مهم

خیابان آرام (1917)

دوش فنگ (1918)

زندگی سگی (1918)

پسر بچه (1921)

مسافر (1923)

زنی از پاریس (1923)

جویندگان طلا (1925)

سیرک (1928)

روشنایی های شهر (1931)

عصر جدید (1936)

دیکتاتور بزرگ (1940)

موسیو وردو (1947)

لایم لایت (1952)

بعید است بدانید

·        سال ها بعد از این که یک میلیونر شد به زندگی در یک اتاق در یک هتل ارزان قیمت ادامه داد و ماه ها چک های استودیو را در یک صندوق نگه داشت.

·        معتقد بود دورانی که با میوچوال سپری کرد, لذت بخش ترین بخش دوران حرفه ای اش بود; با این وجود حس می کرد که طرح فیلم های این کمپانی برای ذائقه او زیادی فرموله شده بود.

·        وقتی با میلدرد هری اسزدواج کرد 29 ساله بود و هریس 17 سال داشت. وقتی با لیتا گری ازدواج کرد 35 سال داشت و گری 16 ساله بود. وقتی با پولت گدارد ازدواج کرد 47 سال داشت و گدار 26 ساله بود. وقتی 54 ساله بود با اونا اونیل (چاپلین) ازدواج کرد و اونا فقط 18 سال داشت!

·        استن لورل هنرپیشه بدل او روی صحنه در انگلستان بود. وقتی استن لورل و چاپلین به آمریکا نقل مکان کردند; دو نفری یک اتاق در مهمانسرا گرفتند. آشپزی در آن مهمانسرا مجاز نبود. بنابراین هر وقت استن لورل روی تابه غذا می پخت چاپلین ویولون می نواخت تا صدای آن را محو کند.

·        او اولین بازیگری است که تصویرش روی جلد مجله تایم چاپ شده است. (26 جولای 1925)

·        از رزمناو پوتمکین (1925) به عنوان فیلم محبوب اش نام برده است.

·        در جوایز دوربین طلایی در برلین در سال 2005 جرالدین چاپلین در یک سخنرانی جذاب به افتخار جری لوییس گفت که آخرین باری که پدرش را زنده می دید, او یک فیلم از جری لوییس را در تلویزیون تماشا می کرد و فریاد می زد «اون بامزه اس, اون حرومزاده بامزه اس!»

·        در تمام سال هایی که در ایالات متحده زندگی و کار می کرد شهروند ایالات متحده نشد.

قوم و خویش هایی که می شناسید..

·        همسر پولت گدار (از ژوئن سال 1936 تا ژوئن سال 1942) منجر به طلاق

·        پدر جرالدین چاپلین

·        داماد یوجین اونیل

·        عموی اسپنسر دریدن, نوازنده درام گروه راک جفرسون ایرپلین.

خودش گفته...

·        نکته مرکزی کاراکتر من (ولگرد) این است که من برای کارم اهمیت قائلم. من به تمام کارهایی که انجام می دم اهمیت می دهم. اگر من می توانستم کاری را بهتر انجام دهم این کار را می کردم ولی نمی توانم.

·        (در جواب نقدهای منفی درباره آخرین فیلم اش کنتسی از هنگ کنگ) اگر آنها ازش خوششان نمی آید خیلی احمق اند. یک سیاستمدار عاشق یک روسپی می شود. قصه از این بهتر گیر می آید؟!

·        من هیچ استفاده دیگری برای آمریکا ندارم. اگر فرد مقدسی هم رییس جمهور شود من به آنجا بر نمی گردم.

·        غمگینانه ترین چیزی که می توانم تصور کنم عادت کردن به عیاشی است.

·        از لحظه ای که بلیط سینما را می خرید وارد دنیای دیگری می شوید.

·        از من فقط یک چیز باقی مانده است و فقط یک چیز و آن یک دلقک است. دلقک بودن جایگاه مرا خیلی بالاتر از هر سیاستمداری قرار می دهد.

·        تمام چیزی که برای ساختن یک کمدی به آن نیاز دارید یک پارک, یک پلیس و یک دختر زیبا است.

·        (پس از بازگشت از یک تبعید 20 ساله خود خواسته در لس آنجلس برای دریافت اسکار افتخاری در سال 1971 و بعد از اینکه گفته بود از آمریکا متنفر است و هیچ علاقه ای به برگشتن به آنجا ندارد) از شما خیلی ممنونم, این یک لحظه احساس برانگیز است و کلمات در وصف اش قاصرند. فقط می توانم بگویم...ممنون از اینکه افتخار دادید و مرا به این جا دعوت کردید و ... اوه ...شما شگفت انگیزید, مردم خوب, ازتان متشکرم.

این دیالوگ ها فراموش تان نمی شود...

ولگرد (در فیلم روشنایی شهر): مواظب باش چطوری رانندگی می کنی.

میلیونر مست: مگه دارم رانندگی می کنم؟!

...............................

ولگرد (در آخرین صحنه روشنایی شهر, وقتی به دختری برخورده که پنهانی به درمان چشم هایش کمک کرده و عاشق اش بوده): حالا می تونی ببینی؟

دختر کور: بله حالا می تونم ببینم.

...............................

فرمانده شوتز: عجیبه, به نظرم تو یک آریایی هستی.

سلمانی یهودی (نقش اش در دیکتاتور بزرگ): نه. من یک گیاهخوارم!

...............................

فرمانده شوتز: حرف بزن.

سلمانی یهودی: نمی تونم.

فرمانده شوتز: باید این کار رو بکنی. این تنها امید ماست./

برین توش

نظرات 1 + ارسال نظر
بردیا XPress پنج‌شنبه 1 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 12:27 http://bardiadata.blogsky.com/

سلام:
امروز 5 شنبه 1 اردیبهشته. توی سایت تیزهوشان هم خبری نبود. رفتم وبلاگمو مرتب کردم و وبلاگت رو به خودم لینک دادم. مرسی که منم به خودت لینک دادی. وبلاگتو یه ذره مرتب کنی بدم نیست. راستی از این مطلب چارلی چاپلینت خوشم اومد.
به ما هم یه سری بزن. یه مقاله ی خوب واسه کپی تو وبلاگم دارم. ببین فقط منابعت رو ذکر کن. مثل همین مطلب که نوشتی به گزارش دنیای سینمای ایران. راستی اسم وبلاگت رو نوشته بودی vihan news fool. خواستم بگم فول ایت طوری نوشته میشه full
مرسی خداحافظ

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد